ما دختر و پسرهای مذهبی!
همونایی که شماها بهشون میگین اُمل، عقب مونده، عرب صفت و....
همونایی که در مقابل فحاشی های شما، بهتون لبخند میزنیم...
همونایی که درونمون مملو از آرامش و توکل بر خداست....
یه مساله مهمی رو میتونیم با تموم وجودمون حس کنیم که اکثر شماها ازش محرومین!
و اون .
.
.
اینه که
.
.
.
اولین آغوشت با جنس مخالف و عشقت بعد از قول محکم و پایدار ازدواجه!
من دلم میسوزه برا دختر و پسرایی که به قول خودشون از رو عشق ( ولی واقعیت یه چیز دیگه ست که هممون میدونیم ) امروز تو بغل یکین ....
فردا یهو با یکی دیگه ....
پس فردا .....
و این داستان ادامه دارد . . .
هیچ وقت نمیتونی لذت و آرامشی که ما تجربه میکنیم رو شماها درک کنید!
خدایا! شکرت که کمکم کردی تا پاک بمونم و بتونم با اطمینان تو چشمای مرد زندگیم نگاه کنمو بگم: من همیشه خودمو برات پاک نگه داشتم و تو فکرت بودم!
چطور دلت می آید بانو؟
چطور دلت می آید اول زن بودنت به چشم بیاید؟
چطور دلت می آید مهم نباشد گاهی که چه زیبا می اندیشی، چون زل زده اند به رژلب آتشینت؟
چطور و چطور؟
نمیدانی خدا هم دلش نمی خواهد محبوبش را این چنین ببیند؟
تو محبوب خدایی بانو
وقتی که بی حجابی اما . . .
فقط یک نفر خوشحال است . . .
نه!
علاوه بر شیطان، رفقای گرمابه و گلستان شیطان هم خوشحالند!
رژ لب آتشین و موی پریشان؟
چطور دلت می آید به قلب مهربانت بخندند وقتی تنها "زنانگی ات" با این شیوه لباس پوشیدن توی چشم میزند؟
حجـــاب!
منشور زیبایی های لیلی ست تا وقتی نباشد، تنها زیبایی های ظاهری دیده میشود
اما
همین که پوشیده شد، جزء به جزءش به چشم می آید:
رفتارش
اخلاقش
لطافت روحش
آرمان هایش . . .
↫خواهرم حواست هست!
این «چـــًٍاٍٍدًًرًٍ »
↫ڪہ سَر ڪردہ اي
↫براي like گرفتَن نیســت!↬
↫با چادر «حضـرت زهـــرا »
↫در میدانهاے مجازے جولان ندہ..
دخترهای خودنما در چشمان جای دارند
ولی دختران عفیف در دل ها
زیرا حجاب یعنی به جای شخص،
شخصیت را دیدن
هر چه بیشتر به شاخ و برگ گل نظاره می کرد، بیشتر محو زیبایی اش می شد.
دستش را دراز کرد تا در اختیار بگیرد...
ولی خارها مزه درد را به او چشاندند تا دریابد
اگر حفاظی برای گل نبود، چنین با طراوت و زیبا نمی ماند.
حاضر نیستم با تمام دنیایم عوضش کنم…
حجابم مال من است…
حق من است…
چه در گرماهای آتش گونه…
و چه در سرماهای سوزناک…
نه به مانتوهای تنگ و کوتاه دل میبندم....
نه به پاشنه های بلند...
میپوشم سیاه ساده ی سنگین خودم را...
تاببرم دل ازامام زمانم....
و هرگاه که مرادرخیابان مینگرد به جای دردگرفتن قلبش...
لبخندی بیاید روی لبش...
یاصاحب الزمان...
اقای بی همتای من...
یک نگاه تو...
می ارزد به صدنگاه دیگران...
من و چادرم ازته دل میگوییم...
لبیک یا عزیز زهـــــــــــرا
.: Weblog Themes By Pichak :.